.
امروز من برای یک پنیر گریه کردم
برای آن و میکروبیوم هاش
برای پنیر ژروم
امروز من برای آن گریه کردم که می توانستم بهترینش ر تولید کنم
در مزرعهِ کوچکی که بوءِ علف هاء نا شناخته می دهد؛
قاصدک هائی که می شود آنها ر خورد، مستقیم، آرام، بدونِ شستُ شو
این روز ها من برای چیز هائی که می توانستم داشته باشم
برای خوردن
برای نوشیدن
برای بوئیدن
گریه می کنم زیاد
بی وقفه
با چشم هائی براق، دلی تنگ، مغزی آشفته، جسمی خسته
بی امید و بیم
درست نمی شود
فلور
۲۰۲۲۰۲۲۳۱۰۱۰