درِ آن دانشگاه ر بایست گِل گرفت که یک انسانِ بی سواد و نا آگاه با بهرهِ هوشیِ بسیار پائین چون فاطمه شمس اسماعیلی شده است دانشیارِ آن، البته که از ثمراتِ اصلاح طلبیست در این مملکت، درس دادن در دانشکده پنسیلوانیا با کمترین سواد و مطالعه درباره ادبیات و موزیکِ ایران، کودنِ حرافِ طوطی، علینقی وزیری هم یک شومن بود در حد نیما یوشیج و صد البته که نیما واضع و پدید آورندهِ شعرِ نو نبود و باز اینکه آنچه نیما و دیگرانی نظیر او پس از متفکرینی چون لاهوتی بدان پرداختند ممارست در سرودنِ نظم در اوزان و بحوری تازه هم نبود، تنها کارِ این شومن و عشقِ توجه هاء دیگرِ چپ چس، کوتاه و بلند کردنِ ارکان در بحورِ شناخته شدهِ مرسومه بود و اینکه علینقی وزیری آنقدر بی سواد و ابله بود که نمی دانست اساسِ موزیک در این فلات علی الخصوص در موسیقیِ قجری شده، درجاتِ تنال نیست بلکه دَور است و دور را نمی شود تعدیل نمود، آدمی در می ماند از این همه وقاحتِ افسارگسیختهِ شما و بلاهتِ مدیرانِ آموزشِ دانشگاهی در امریکا که به شما اجازه تدریس داده