آئِرانی هائی را که پدر جمشید بود و مادر گوزک ر اگر بشود آئِرانی نامید در هیچ برگی از صفحاتِ تاریخیِ پیش و پس از اشکانیان، کوچکترین افتخاری در آرت یا فن، علومِ طبیعی و ماوراء آن نداشته و ندارند! روشن فکری در این مملکت خلاصه می شود در تولیدِ مشتی خط، صوت، تصویر و حجمِ کیریخت! آخرین و واپسین نسخهِ انسانِ منحصر به فرد که توانست در دورهِ پسا اشکانیِ پارتی به تنهائی با مشارکت، سخن وری، عصبیت با تکیه بر عناصرِ فردی، فرهنگی، بومی، قبیله ایِ ناسیونالیستی به فرّهِ ایزدی و سلطنت برسد و در مقامِ خدایگانی قرار گیرد؛ آقا محمد خانِ قاجار بود که هیچ کس نپرسید آیا او حق نداشت سی هزار جفت چشم ر در حوالیِ بم از حدقه بکشد بیرون، آئِرانی ها مشتی بی هویتِ بی فرهنگِ بی سوادِ شپشوءِ مدعیِ حرافند که آخرین شاهانشان غاصبینِ ایدئولوگ بودند سرگرمِ جعل و تاریخ سازی از سلسله ای موهومه به نامِ هخامنشیان که هزار سال پس از خط و آلفابتِ صاحبِ نحوِ فینیقی که در منحنی و نشانگذاریِ منطقی ریاضی صوت بی نظیر بود تصمیم گرفتند به خطِ میخی البته در زمانِ پساساسانی تاریخ سازی کنند، قورمه سبزی تصویرِ واضحی از این کیریختیست