شیر سنگیِ مادهِ من، برای یک بار هم که شده، نمی خواهد این شهریار پاسخ گوید، که داغِ خنجر هاء آختهِ مقاربتی ناخواسته بر دیدگانش یاد آورِ شبهاتِ تمثیلیِ اسطوره هاست، سال ها پیش؛ اسفندیارِ روئین تن، مراقبِ چشم هایم باش – بی هیچ تاءِ اضافه ءی، اسفینکس؛ تنها شیرِ سنگیِ مادهِ من