Posted on 31/01/202531/01/2025 by ozerمتروءِ من، همان که سوارِ قطارش می شوم، ساعت ندارد، متروئی که در بی ساعتیءَش هیچ مقصدی نهفته نیست – در را ببند آنقدر زندگی کن تا بمیری – ابراهیم پورباقر