مسیرِ رسیدن به خواسته، تنها بر مسیری منطبق است که خواسته از آن عبور می کند، خواسته در هر فرمی؛ اراده، آرزو، امید از مجاریِ شناختِ امری می گذرد و امر نهایتِ فهم است در ناوجودی، بی شئءی، خواسته آنجاست جائی که تو به عنوانِ منِ آگاه بر آن و در آن و از آنی؛ یک در خود تنیدگیِ ذهنی امری که ما برای باز تعریفش، زمان و فاصله را اختراع کرده ایم، زمان یک توهمِ امریست پس وجود ندارد – توجه؛ ما اینجا فقط ضمیر است، تجمیعی از تمامِ تو هائی که من در منِ من باز تولید کرده است