ونزدی؛ نهنگ قاتلی که می تواند مادر خوبی برای فرزندش باشد – ابراهیم پورباقر

.

آه ونزدی؛ نهنگِ قاتلِ من
اراده بر این است؛ حذفِ حشویات، توضیحاتِ اضافه و توصیفاتی که به نظر نمی رسند اهمیتِ چندانی داشته باشند
ونزدی؛ نهنگ قاتل من
چند روزی می شود که تو را شناخته ام لا به لاء واژگانی که می نویسی و عواطفِ مادرانهءی که از خود بروز می دهی
بی هیچ ظرافتِ زنانهءی، در نهایتِ سادگی، که خشونت از خصائلِ ذاتی و موروثیِ اُرکاهاست
بی هیچ تزئینِ اضافهءی
ونزدی؛ نهنگ قاتل من
برایت نوشته بودم از حوصلهءی که دارد سر می رود، از سینوس ها در مسیری که بی شک مسیرِ من نیست و کلاغ علیلی که می خواست تنها پرندهِ آن شهر باشد
اکنون نشسته است چند قدم بالاتر از چشم هاء یک نهنگ با بال هائی که دیگر پر ندارند
ونزدی؛ نهنگ قاتل من
گربه ها و گرگ ها دیگر مسئلهِ دراماتیکِ این کلاغ نیستند و شیر هائی که می توانند سالیانِ سال سنگی بمانند
در همین حوالی این نزدیکی ها
در کنارِ نهنگی که می تواند مادر خوبی برای فرزندش باشد، جائی به من بده؛ برای نشستن، نوشتن و نفس کشیدن
ونزدی؛ نهنگ قاتل من
.
ابراهیم پورباقر
فوریه ۲۰۲۵