نمی شود آنچه مزه کردنیست را دید یا شنید یا خواند، ما محصولِ ترجمه هاء نادرستِ زندگی مان هستیم، ما نمی توانیم آنچه را که می شنویم یا می بینیم را بشنوانیم یا ببینانیم، جای اینکه درباره تندی و اثرات آن بر ذائقهِ دیگران رساله ای هفتاد من بنویسی، باید یک فلفلِ تند ر بدهی دستِ دیگران تا تندی و اثراتش ر خود تجربه کنند، ما محصولِ ترجمه هاء نادرست هستیم، نمی شود سمتِ اثرِ یک اثرِ موزیکال را معکوس نمود یعنی نمی شود آنچه شنیدنیست را شنیداند، آثار باید بر اساسِ حواسی که در خلقِ آن دخالت دارند درک شوند نه بر اساسِ توصیفاتِ حشوی، بالغ بر نود درصدِ تجربیاتِ ادراکی حسیِ ما بر اساسِ ترجمه هائی غلط و مغلطه جایگزینی دچار خطا و ناراستی و نادرستی است. بشر از زمانی که توانست بنویسد، ببیند و بشنود، تمامی ترجمه هاء حسی خود را بر اساس این سه حس بنیان نهاد و دچار مغلطه هائی بی شمار گشت، ما گمراه شدهِ ترجمه ها و ترجمه جاءِ خود هستیم