آلت فقدان آرت است و آرت فقدان آلت، لذا به باورِ این کمترین، تمامیِ آلتمندان و آرتمندانِ هتروسکشوالِ این مملکت، نیازمندِ آرت و آلت تراپی هستند

.
آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت آرت آلت

گربه ها نمی توانند باران را دوست داشته باشند – بهار فصل خوبی برای گربه ها نیست – ابراهیم پورباقر

.
سگ هاءِ لوده، گرگ هاءِ احمقِ سبک سر، انتخابِ خوبی برای هم نشینیِ گربه ها نیستند
با اکراه و تبرّی
حتی نمی شود عبور کرد از کنارشان
نکند که آن بلاهتِ ذاتی بی هیچ واسطه ای انتقال یابد
سگ ها دقیقاً همان کاری ر می کنند در هیاهو که موش ها در سکوت
سگ ها، موش هاء غول پیکرِ غیر قابلِ تحملی هستند که حتی درکِ درستی از تکه پنیرِ رایگانِ قرار داده شده در میانِ یک تلهِ مکانیکیِ فلزیِ قابلِ روءیت ندارند
دقیقاً برعکسِ آنچه که گربه ها به نظر می رسند در پیدا و پنهان
.
گربه ها نمی توانند باران را دوست داشته باشند
بهار فصل خوبی برای گربه ها نیست
.
اکتبر ۲۰۲۴
ابراهیم پورباقر

Cats can’t like rain, spring is not a good season for cats

.
سگ ها
در نهایت، لاشخور هائی هستند که پیش از هر حیوانِ دیگری رسیده اند بر بالینِ این جانورِ در حالِ احتضار
هم بستر شدن با گرگ هاء مادهِ خاکستری می تواند اشتباهی چرک و سهمگین در جهتِ تخریبِ شخصیتِ گربه ها باشد
درصدِ اشتیاق در سگ هاء زباله گرد، تکه استخوانیست متعفن، برای توجیه، تفسیر و تبیینِ قلاده
.
گربه ها نمی توانند باران را دوست داشته باشند
بهار فصل خوبی برای گربه ها نیست
ابراهیم پورباقر
مازندران سپتمبر ۲۰۲۴
به گربه ملوسی که می بافد هر بار گیسوانِ کوتاهش را با سرانگشتانی که ناخن هاء نه تقریباً بلندش صورتی و بنفش اند

گربه ها می توانند از ظهر هاء داغ، صبح دمی متبسم و آسوده بسازند، روی جعبه هاء پلاستیکی در میانِ کارتون هاء مقوائیِ یک سوپرمارکت با دستانی نحیف که به زحمت چسبیده اند به پیکری نحیف تر و چشم هائی که بسیار راحت می توانند بسته بمانند ساعت ها، زیرا که آنها بافنده هاء ماهری هستند در خیال و رویا، گربه هاء ملوسِ دوست داشتنی بی هیچ تزئینِ اضافه ای جذابند و موثر بر رفعِ هر اندوهِ مزمنی، آنها را بایست در خشک ترین سمتِ تابستان گیر انداخت، در آفتابی ترین مسیرِ ممکن، دوستت دارم، کوچک، کودک، صورتی، آرام، مغرور، حتی با آن لکه هاء خاکستریِ نا منظم روی ناخن هات، دوستت دارم، با همین سر و وضع در همین ابعاد که راحت جا شود در انحناء یک دست، در انتهاء تمامِ کوچه هائی که نمی رسند به باران و فصل هاء مرطوب، نازنینی که نمی دانم نامت چیست و تو را در خانه چه صدا می زنند به گاهِ خوردنِ شیر، پیش تر بیا، این تپهِ سپید، این درهِ عمیق و رودی که در میانش جاریست، چیزی کم دارد – ابراهیم پورباقر – کلاغ علیل

.
گربه ها نمی توانند باران را دوست داشته باشند
بهار فصلِ خوبی برای گربه ها نیست
.
عنوانِ اثری مصور است در مدیومِ کتاب، از ابراهیم پورباقر در چند اپیزود که قرار است پس از چاپ و نشرِ پلاستیکِ شفاف منتشر شود
در اثرِ سومِ ابراهیم که کاملا نَریتیو است و بر خلافِ پلاستیک شفاف، تصاویرِ آن مرتبط و خود شبیهِ یک انیمیشنِ مجزا و مستقل در اثرگذاری عمل می نماید خواهیم خواند
تهران ر بیاور اینجا نازنین
هم بستر شدن با گرگ هاء مادهِ خاکستری
خداحافظی با خانم هائی که باسن هاء تختی داشتند
سزارین یک فرشته
و
تاکسیدرمی به وقتِ ولنتاین
در اثرِ تازه، مونولوگ هائی یک طرفه را می خوانیم نوشته شده به گیرنده ای ناشناس که در توصیفش خصوصیات ژنتیکی و اخلاقیِ گربه ای ملوس برابرنهاد در نظر گرفته شده است، سرشار از دلتنگی و دلدادگی، پس دیگر خبری از تزهاء ادبی و فلسفیِ کلاغ علیل در کتابِ نخستش در را ببند آنقدر زندگی کن تا بمیری نیست و تنها پرندهِ شهر خسته از تمامیِ تلاش هاش در جهتِ آگاهی بخشیدن، از بسیاری دغدغه هاء آموزشی تدریسی تنویریش علی الخصوص در پلاستیک شفاف هدیه پستچی دیوانه دوری جسته و صرفا به ارائهِ اثر به صورتِ خطی بصری می پردازد