دوشیزه سی بِکار، مرد هاء هتروسکشوال به آرم هاء تجاری هم رحم نمی کنند، چشم چرانی از تفریحاتِ ارزان قیمتِ آنهاست، فرقی نمی کند منحنی ها براشان؛ بر آمدگیِ پستان، انحناء باسن یا شعاعِ در هم تنیدهِ یک طرح بر قوطیِ پپسی یا کوکا، تمامیِ مطالبی که عرض شد می تواند سوژهِ خوبی باشد برای تفخیذ یا مساحقه که مرد ها علاوه بر آنچه پیشتر عرض شد، می توانند کارِ دیگری را هم به خوبی انجام دهند؛ مالیدنِ آلت بر هر چه شبیهِ دایره باشد یا که سوراخ

خروجی کار نکردن در پروژه های بزرگ می شود؛ مدیر پروژه می گوید آقا، خانم این چوب را کج بِبُر و جوانِ خامِ تازه کارِ مدعی می گوید؛ مدیر، در نقشه آمده باید راست ببریم، یاد آن سنتوری افتادم که رو کرد به شهناز گفت استاد از ضرب افتاد، و استاد جلیل شهناز در جواب فرمودند؛ از ضرب نافتاد از سنتور افتاد

دوشیزه سی بِکار، شاید کسی برایت نگفته باشد که مرد هاء هتروسکشوال چه موجوداتِ بیچاره و فلک زدهءی هستند که حتی نمی توانند عواطفِ خود را در مواجهِ با یک زن کنترل نمایند، عموماً با آلت هائی که به سختی می توانند آن را میانِ پاهاشان مدیریت کنند و بیضه هائی که هر زمستان ممکن است ناپدید شوند، دوشیزه سی بِکار، چگونه می شود مرد بود و احساسِ تنفر نداشت از این همه پشم و تعرّق که می تواند تا حوالیِ مقعدم را خیس و شور نماید، مرد ها موجوداتِ ناقصی هستند که تنها در یک چیز مهارت دارند؛ خوردنِ گوهِ اضافی در حالی که دارند ادعا می کنند بیمار نیستند و درگیرِ هیچ عارضهِ روانی – دوشیزه سی بکار – مرد – ابراهیم پورباقر