Skip to content

Ebrahim Pourbagher ; The impotent raven who dreamed to be the unique bird of the city

Posted on 31/03/202401/04/2024 by ozer

ترانه بخند بازم از سینا حجازی من یه دیوونم که می دونم

Post navigation

Previous PostPrevious سال هاست که من به تنهایی زیستن عادت کرده ام، نه به عنوانِ اشرفِ مخلوقات نه، بل به عنوانِ تنها خالق، بیرون از من چیزی وجود ندارد هر چه هست در من است، آنچه دارد در بیرون از من اتفاق می افتد یک توهمِ امریست، به واقع وظیفه خالق دستبرد به دایرهِ امری زمانی مفهومیِ حولِ خود است یا شاید حتی درونِ خود که چیزی در بیرون وجود ندارد، خالق یا آفریننده دست هاش ر بلند می کند و معنائی ر بیرون می کشد آن اصیل ترین ر عرضه می کند برای تمامِ تو هائی که از خود ساخته است، هرچه آن مفهوم در حالتِ تبدیل از حاصلِ مصدر به اسمِ مصدر، اوریجینال تر بماند، عنوانِ ایجاد شده اصیل تر است همانند عنوانِ حُبّ که مفهومی روشن در ذهنِ من دارد یا خورشید

Next PostNext Sonny Boy Williamson Your Funeral and my Trial blues

© 2010 – 2025 ozer.ir. All rights reserved.

Proudly powered by WordPress