Word from Upstair

.
با مقایسهِ جنگ هاء میان ملتی، پیش و پس از رایشِ سوم، یک نتیجهِ واضح حاصل می شود؛ که دیگر جنگ ها از ماهیت و کانتانتِ جنگیِ خود خارج شده اند، جنگ هاء صوری، نبرد هائی از پیش برنامه ریزی شده اند در جهتِ اطفاء چند معضل: در بدوِ امر، دود کردنِ تورمِ حاصل از فیات، علی الخصوص دلار هاء بدون پشتوانه که در خلالِ جنگ هاء واقعی چاپ شده اند، سپس ایجادِ نمایشِ کنترل شدهِ توهمِ تغییر تا به واسطه آن به توده بگویند شما توانایی بر دگرگونیِ سرنوشت اجتماعی و به تبعِ آن فردیِ خود، دیگر اینکه کنترل و مهندسیِ رضایت تا ذهنِ فضولِ ناآگاه ارضا شود
جهانِ امروز جهانِ وقایعِ بنیادین نیست، هر امری که در آن اتفاق می افتد در استراکچر تعریف می شود، به واقع افراد به نفعِ ساختارِ سیستماتیک حذف شده اند تا منشاء اثر نباشند تا تاسیساتِ اتمی مورد یورش قرار نگیرد، رهبری یا فرماندهی اتفاقی نمیرد، دکل هاء مخابراتی منفجر نشود و شبکه هاء بزرگ برق رسانی و اینترنت از بین نرود
که جهان جهانِ عقیده و آرمان نیست و قهرمان آن چنان که باید تولید نمی شود
همه چیز به نفعِ داد و ستدِ الگوریتمیک انحنا داده شده است
و جالب تر اینکه اگر رئیس جمهوری بخواهد بمیرد، سیستم در روابطِ بینِ اجزائی خود سال ها پیش از ظهورش، تصمیم می گیرد که او به چه صورت در چه تاریخی طیِ چه پروسه ای حذف شود
این ماهیتِ جهانِ خشونت پرهیز است
از هر پدیدهِ اصیلی یک نسخهِ شبیه سازی شدهِ فیک وجود دارد
حکومتی واحد وجود ندارد
حکومت ها به نفعِ سیستمِ هوشمندِ حاکمِ مطلق که بر تمامیِ روابطِ بینِ اجزائی نظارت دارد رنگ می بازند
این می شود که دیگر نه صدام جلودارش هست نه قذافی نه بن لادن حتی ترامپ
پس این سیرک تا جایی ادامه می یابد که تمامِ آن کاغذ هاء بی ارزش و بی اعتبار از مدارِ معاملات و معادلات خارج شوند
نازنینم
ما در یک گول به سر می بریم
یک فریبِ بزرگ که در آن حتی نسل کشی، نمایشی بیش نیست
.
ابراهیم پورباقر
ژوئیه ۲۰۲۴ مازندران