دوشیزه سی بکار؛ گربه ملوس، باریک، نحیف، منعطف، این درز ها که داری دانه دانه می جوریش، این سوراخ هاء نمناک، دالان هاء عاطفیِ پلنگی هم خونند و عادت هائی آشنا، دوشیزه سی بکار؛ لانه گزینی عنصری ارثیست و مشترک، روی یک نیمکتِ بتنی که یک کیف دستیِ تقریبا سیاه درست در سمتِ چپِ آن قرار گرفته است، روبروءِ برجی که ایستاده آن پائین، میانِ دو درخت در اردیبهشتی ترین عصری که می شناسیمش، میانِ تلاءلوئی که نمی تواند به هیچ وجه بیازارد گربه ها را، بهار فصل خوبی برای گربه ها نیست، گربه ها نمی توانند باران را دوست داشته باشند – ابراهیم پورباقر