اوتیسم بسیار آرام بی سر و صدا در سکوت تو ر عادت می ده به مراقبت از دیگران به زیر نظر داشتن به گفتن چند باره یک جمله و بی شمار صدور یک دستور به جای دیگری اندیشیدن خود ر به جای دیگری گذاردن به جای دیگری چشیدن دیدن گفتن حتی شنیدن و تبدیل شدن به آدمی که خیلی سخت می شود او ر تحمل کرد بلاک شدن محصول نهایی این دیگرگونیست

نه پرسش شکسپیر نه دغدغات دکارت و درایفوس هیچ کدامشان دیگر اهمیتی ندارند من عصبانی نیستم اگر کسی مرا دوست ندارد یا قابلیت دوست داشته شدن ندارم بایسته است عرض نمایم می دانم هر کسی به هر نحوی به این کمترین قرابت می جوید فقط دارد مرا تحمل می کند که پذیرفتن این کرکتر با چنین درون مایه ای کاریست بسیار دشوار