منظومه ای در فرم غزل از دکتر سعید اسدی

.
مهر سکوت بر لب و دل جای شیون است
این سوک در سکوتِ شکست و خمیدن است
آن دم که کاشت در دلم اندوه و درد و آه
اکنون رسیده درد و مهیای چیدن است
آنگه که رفت از کف و دستم تهی نمود
روز و شبم خیال به دلبر رسیدن است
این خیره کج نگاهِ مرا چون نظر کنی
چشمم حریص شوق و تمنای دیدن است
گویی که چشم و دیده به ره دوز با امید
این دیده را چه کار چو بختش ندیدن است
بختم رمید چونکه رمید آهوی ختن
آن تیزپا که شیوه و رسمش رمیدن است
بازار عشوه می‌شکند غمزه‌اش گران
آشوب چارسوق، ز نازش خریدن است
بنشسته‌ام گرفته بغل زانوان غم
زیرا نصیب، محنت و حرمان کشیدن است
با شهپری که چیده فراغش چو‌ پر کشم؟
این آسمان تیره چه جای پریدن است
.
سعید اسدی

خداحافظی با خانم هائی که باسن هاء تختی داشتند

.
سیاتیک محصولِ تزریق هاء ضدِ باکتریست در هفت سالگی روی باسن کودکی که قسمتِ فلزیِ سرنگ نمی توانست عبور کند از ماهیچه هاء لاغرش
فلورِ عزیزم
خیلی ها بر لگنِ خاصرهِ این کودک مدرکِ فنی حرفه ایِ آمپول زنی شان ر گرفتند
منیژه، فاطی، افسانه، پوران، شراره
این ها دکتر هاء آن وقت هاء ما بودند با پنادوری که به شدت قابلیت سنگ شدن داشت در میانهِ تزریق
و نشاسته ای شیرین نسخهِ همیشگیِ مادری که برایش فرقی نداشت
مخملک، سرخجه، آبله، تبِ مالت یا اوریون
.
۲۰۲۳۰۳۱۱۰۸۲۰
خداحافظی با خانم هائی که باسن هاء تختی داشتند
ابراهیم پورباقر

هم بستر شدن با گرگ ماده خاکستری ابراهیم پورباقر

.
گرگ هاء ماده خاکستری
گرگ تر
ماده تر
و خاکستری تر می شوند در چهل و چند سالگی
برای آنها دیگر سن و سال یک عدد نیست
زوزه ایست ممتد میانِ دریدن و دل سپردن
.
۲۰۲۳۱۲۰۹۱۹۲۵
هم بستر شدن با گرگ ماده خاکستری
ابراهیم پورباقر
مازندران